اولین سفر حج من و بابایی
سلام عزیز دلم . گل مامان اومدم امشب برات بنویسم . چون میدونم فردا اینقدر کار دارم که نمیرسم بیام ..... بالاخره به رفتن نزدیک شدیم و شنبه ساعت ٣ بامداد یعنی حدودا ٢٥ ساعت دیگه باید فرودگاه باشیم و انشالله ساعت ٦ صبح هم پروازه . دعا کن وقتی تو اومدی خدا قسمت کنه و یه سفر دیگه هم همه با هم بریم ... دلم برای نوشتن تو وبلاگت تنگ میشه .... بار اوله که من و بابا داریم میریم مکه و حج عمره . میگن اولین بار که کسی میره وقتی چشمش به خونه ی خدا میفته سه تا خواسته اش رو خدا حتما حتما اجابت میکنه ... و من میخوام اون لحظه یکی از خواسته هام تو باشی .... اینکه سالم باشی و صالح . و اگر قرار بود برادر یا خواهر دیگه ای هم داشته باش...